قصه
نوشته شده توسط : امیرمسعود کریمی

 

یکی بود یکی نبود،يه دروغ کهنه بود
يکي موند يکي نموند،حرف راست قصه بود
يکي اومد با غصه ها،به غم عشق مبتلا
يکي رفت چه بي وفا،با دورنگي آشنا
اون که موند ريشه پوسوند،دلشو غصه سوزوند
نالش از قصه نبود،پشتشو دوري شکوند
زير آوار جفا،دل دادش به هر بلا
با همه عشق و وفا،راهي شد تو قصه ها
اون که موند يه قصه ساخت،اما حيف هستي شو باخت
قصه ها به سر رسيد،اون به عشقش نرسيد
هيچکي خوابشو نديد،گل عشقشو نچيد
گم شدش تو قصه ها،توي شهر عاشقا
يکي بود يکي نبود
يه دروغ کهنه بود
یکي موند

يکي نموند

حرف راست قصه بود.......





:: بازدید از این مطلب : 374
|
امتیاز مطلب : 129
|
تعداد امتیازدهندگان : 41
|
مجموع امتیاز : 41
تاریخ انتشار : سه شنبه 17 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: